پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
کانال عکس های اونجوری بدو بیا
نوشته شده در پنج شنبه 7 مرداد 1395
بازدید : 5362
نویسنده : امير محمدي



کانال عکس و فیلم اونجوری زود بیا
نوشته شده در پنج شنبه 7 مرداد 1395
بازدید : 19537
نویسنده : امير محمدي



پندار باطل يهود درباره بسته شدن درهاى آسمان
نوشته شده در پنج شنبه 19 خرداد 1390
بازدید : 874
نویسنده : امير محمدي

يهوديان، خدا را خوب نشناخته بودند و قدرت او را محدود مى‏پنداشتند و مى‏گفتند دست خدا بسته است. بسيارى از اشتباه‏هاى آنها، ناشى از اين فكر غلط بود.

«وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا مآ أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَىْ‏ءٍ قُلْ مَنْ‏أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذى جآءَ بِه مُوسى نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوآا أَنْتُمْ وَ لاآآبآؤُكُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فى خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ(1)».

«خدا را آنچنانكه شايسته اوست ارج نگذاشتند چون گفتند خدا هيچ چيزى براى هيچ بشرى نازل نكرده است. بگو: آن كتابى را كه موسى آورد و روشنايى و هدايت براى مردم بود، چه كسى نازل كرد؟ شما آن را در كاغذهايى نوشتيد و آشكار مى‏كرديد و بسيارى را پنهان مى‏ساختيد و آنچه را كه شما و پدرانتان نمى‏دانستيد آموخته شديد. بگو: خدا، آنگاه آنها را رها كن كه در بيهوده‏گويى خود بازى كنند».

مطلب كلّى كه در اين آيه آمده اين است كه كافران، خدا را آنچنانكه شايسته اوست ارج نگذاشتند و نشناختند زيرا گفتند: خدا هيچ چيزى براى هيچ بشرى نفرستاده و منكر آن شدند كه خدا كتابى بر پيامبرى فرستاده باشد. در پاسخ آنها به پيامبر دستور داده مى‏شود كه بگويد: پس چه كسى كتابى را كه موسى آن را آورد، نازل كرد؟

اين آيه از آيات مشكل قرآن است و فهم درست آن تفكّر بيشترى را طلب مى‏كند زيرا مشخص نيست كه اين آيه درباره يهوديها صحبت مى‏كند يا مشركان مكه؛ اگر بگوييم آيه درباره يهوديهاست، اين فرض با جمله دوم آيه سازگار نيست زيرا در اين جمله گفته شده كه آنها مى‏گويند: خدا براى هيچ بشرى چيزى نازل نكرده در حالى كه يهوديها چنين نمى‏گويند و آنها نبوت پيامبران تا موسى باور دارند و معتقدند كه خدا تورات را براى موسى نازل كرد؛ و اگر بگوييم درباره مشركان مكه است، اين فرض هم با پاسخى كه در آيه داده شده وفق نمى‏دهد چون در پاسخ آنها كه منكر نزول كتاب آسمانى هستند گفته شده: پس چه كسى تورات را بر موسى نازل كرده؟ و پس از اين پرسش آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏گويد: شما قسمتى از تورات را آشكار و بسيارى از آن را پنهان كرديد. مسلم است كه چنين مطلبى را نمى‏توان در خطاب به مشركان مكه بيان كرد.

مفسران براى حلّ اين مشكل وجوه مختلفى را گفته‏اند و براى هر كدام از اين دوفرض توجيهاتى كرده‏اند ولى حقيقت اين است كه هيچ يك از آن وجوه كه ما ديديم قانع كننده نيست و روح انسان را آرام نمى‏كند و چنين مى‏نمايد كه آنها را از روى ناچارى گفته‏اند.

آنچه به نظر ما مى‏رسد ـ و خدا داناتر است ـ اين است كه آيه درباره يهود است و اينكه در آيه به آنها نسبت داده مى‏شود كه گفته‏اند: خدا هيچ چيزى براى هيچ بشرى نفرستاده، منظور اين است كه آنها معتقدند پس از تورات هيچ كتابى نازل نشده و پس از موسى هيچ پيامبرى مبعوث نشده است و اين سخن در مقام ردّ پيامبرى پيامبر اسلام است و اينكه كتابى از سوى خدا براى او نازل نشده است و اين سخن آنها مبتنى بر عقيده فاسد آنها در نفى عموميت قدرت خداست آنها خدا را مانند يك حاكم معزول مى‏دانند و قدرت او را محدود مى‏كنند و نسخ در شريعت و آمدن شريعت جديدى پس از شريعت موسى را محال مى‏شمارند و اين عقيده آنها ناشى از آن است كه آنها خدا را آنچنانكه بايد نشناخته‏اند و پايه‏هاى توحيد آنها خراب است همانگونه كه در آيه زير هم آمده است:

«وقالت اليهود يداللّه‏ مغلولة غلّت ايديهم ولعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان(2)».

«ويهوديان گفتند دست خدا بسته است. دستهايشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند لعنت بر آنها باد، بلكه دستان او باز است».

البته ما در آيه مورد بحث، در جمله (ما انزل اللّه‏ على بشر من شى‏ء) چيزى را در تقدير نمى‏گيريم بلكه مى‏گوييم: اين عقيده شناخته شده آنهاست كه آمدن هر نوع شريعت جديدى را جايز نمى‏دانند و به خاطر داشتن همين عقيده بود كه عيسى و يحيى و زكريا را هم قبول نداشتند و همانگونه كه از اين آيه استفاده مى‏شود، اين سخن آنها ناشى از عقيده غلط آنها در توحيد و خداشناسى است و آنها خدا را درست نشناخته‏اند.

در دنباله آيه، خدا به آنها پاسخ مى‏دهد كه پس چه كسى تورات را بر موسى نازل كرد؟ منظور اين است كه خدايى كه قدرت آن را داشت كه تورات را بر موسى نازل كند، همان خدا قدرت آن را دارد كه قرآن را بر پيامبر اسلام نازل كند. در واقع اين پاسخ براى تعميم قدرت خدا و اثبات اين مطلب است كه انزال تورات دليل بر قدرت خدا بر اين كار است و قدرت او با انزال تورات محدود نشده و او مى‏تواند كتاب ديگرى هم بفرستد. جالب اينكه پس از اين آيه بلافاصله در آيه بعدى از فرستادن قرآن به عنوان كتابى مبارك و تصديق كننده تورات و انجيل سخن مى‏گويد.

اساسا آيه، به‏طور صريح و آشكار يهوديان را مورد خطاب قرار مى‏دهد و آمدن فعلهايى مانند «تجعلونه» و «تبدونها» و «تخفون» و «علّمتم» و ضميرهاى مخاطبى مانند «انتم» و «آبائكم» جاى هيچ شك و شبهه‏اى را باقى نمى‏گذارد و اگر هم در بعضى از قرائتها فعلهاى «تجعلونه» و «تبدونها» و «تخفون» به صورت غايب خوانده شده، در برابر قرائت مشهور اعتبارى بر آن نيست و تازه ضميرها كه به همان حالت مخاطب بودن خودباقى هستند.

باقى مى‏ماند اينكه اين سوره در مكه نازل شده و مخاطب آن مشركان هستند چگونه در اينجا با يهود صحبت كرده است؟ در پاسخ مى‏گوييم علاوه بر اينكه بعضى‏ها اين آيه را از مكى بودن سوره انعام استثنا كرده‏اند و آن را مدنى مى‏دانند، يهود مدينه با مشركان مكه رفت و آمد و داد و ستد داشتند و همواره از اخبار مكه آگاه بودند و آنها از اينكه شخصى به نام محمد (ص) در مكه ادعاى پيامبرى مى‏كند، به خوبى اطلاع داشتند و هيچ بعيد نيست كه بعضى از يهوديان براى آشنايى با اين مدّعى نبوت و شنيدن حرفهاى او در مكه با او ملاقات كنند و سخنانى ميان آنها و پيامبر اسلام رد و بدل شود. اتفاقا در چندين روايت كه در شأن نزول اين آيه وارد شده، صحبت از ملاقات بعضى از يهوديان با پيامبر در مكه مى‏كند.

قرآن در اين آيه، پس از صحبتى از كتاب موسى، اين كتاب را به عنوان نور هدايت براى مردم معرفى مى‏كند و از كار زشت يهود درباره تورات انتقاد به عمل مى‏آورد و خطاب به آنها مى‏فرمايد: شما آن كتاب را در صحيفه‏هايى قرار داديد و بعضى از آن را آشكار كرديد و بسيارى از آن را پنهان ساختيد. يعنى آن قسمت از آيات تورات را كه به نفع شما نبود، مخفى كرديد و آن را براى مردم نخوانديد مانند آياتى از تورات كه از آمدن پيامبر اسلام خبر داده است.

در آيات بسيارى از قرآن با حساسيت خاصى روى اين مسأله تاكيد شده است كه دانشمندان يهود تورات را تحريف كردند و بعضى از آيات آن و بخصوص آيات مربوط به پيامبر اسلام را از مردم كتمان نمودند.

در جمله بعدى خطاب به يهود اظهار مى‏دارد: آنچه را كه شما و پدرانتان نمى‏دانستيد، آموخته شديد. يعنى خدا علاوه بر اينكه تورات را نازل كرد، به شما چيزهاى ديگرى را هم ياد داد و راه و رسم زندگى را به شما آموخت و اين نيز يكى ديگر از دلايل قدرت خداست و نشانه اين است كه درهاى فيض الهى بسته نشده و او همواره مى‏تواند فيض بدهد و بياموزد.

پس از مطرح كردن اين دو سؤال كه چه كسى كتاب را براى موسى نازل كرد و اينكه چه كسى به شما آنچه را كه نمى‏دانستيد ياد داد، خود قرآن پاسخ مى‏دهد كه خدا، و اين يكى از شيوه‏هاى معمول در مناظره و گفتگوست كه انسان پرسشى را مطرح كند و آنگاه خودش جواب آن را بدهد. در اين آيه نيز از همين شيوه استفاده شده است. قرآن پس از پاسخ دادن به آن پرسشها، پيامبر اسلام را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏فرمايد: آنها را رها كن كه در بيهوده‏گويى خود بازى كنند.


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: پندار باطل يهود درباره بسته شدن درهاى آسمان ,



فراماسون ها اعتقادي به خدا و خالق هستي ندارند
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1685
نویسنده : امير محمدي
بر اساس کتابي که يک محقق انگليسي منتشر کرده است، فراماسون‌ها که همواره سکوت معني‌داري در قبال مسئله دين از خود ارائه مي‌کنند، در واقع هيچ گونه اعتقادي به خدا و خالق هستي ندارند.


پايگاه خبري "خبر يني‌گون " ترکيه در گزارشي نوشت: مارتين شورت نويسنده و محقق انگليسي که سال هاي متمادي از عمر خود را صرف بررسي فرقه فراماسوني کرده، ماهيت واقعي اين فرقه را در قبال دين روشن کرد.
بنا به اين گزارش مارتين شورت در کتاب " از درون فراماسون‌ها " تاکيد مي‌کند در تفکر و آيين فراماسون‌ها خداوند جايگاهي ندارد و مفاهيم و عباراتي نظير " اي هستي بزرگ " و يا "معمار بزرگ هستي " کاملا مبهم و نامشخص است.
"استفان نايت " محقق انگليسي به دنبال انتشار نتيجه بررسي‌ها و يافته‌هاي خويش در مورد اين فرقه در کتاب "برادري " که بازتاب گسترده‌اي در جهان پيدا کرد، به طرز مرموزي درگذشت، گفته مي‌شد که از سوي فراماسون‌ها کشته شده است. مارتين شورت تحقيقات نيمه‌تمام نايت را دنبال کرد و کتاب "از درون فراماسون‌ها " را منتشر ساخت. وي در اين کتاب تاکيد کرد در فرقه فراماسوني با سماجت هر چه تمام ذکري از نام خدا به ميان نمي‌آيد.

رد پاي مسيحيت در سه قرن پيش در فرقه فراماسوني

در اين کتاب آمده است که در آيين‌هايي که حدود سه قرن پيش در اين فرقه برگزار مي‌شده آثاري از مسيحيت جلب توجه مي‌کند و حتي تا اوايل قرن هيجده ميلادي در مراسم فراماسون‌ها بخش هايي از انجيل قرائت مي‌شده است. مارتين شورت تاکيد مي‌کند: در جدا شدن فراماسون‌ها از مسيحيت کتاب دکتر جيمز اندرسن با نام "قواعد کلي فراماسوني " تاثير بسزايي داشته است. وي تصريح مي‌کند دکتر اندرسن در اين کتاب که از سوي کليه فراماسون‌ها در سطح جهان مورد پذيرش قرار گرفته چنين مي‌نويسد: فراماسون‌ها از اين پس بايد مطابق ديني که اکثريت جامعه‌اي که در آن زندگي مي‌کنند پذيرفته‌اند، رفتار نموده ولي انديشه‌هاي مشخص فردي خود را براي خويشتن محفوظ نگاه دارند. همانگونه که مشاهده مي‌شود در اينجا يک نوع فريب مطرح است.

کليساي اسکاتلند: فراماسوني، بت پرستي است

مارتين شورت در کتاب خود با اشاره به اينکه واژه‌هاي بکار رفته در آيين‌هاي فراماسوني کاملا مبهم است در ادامه مي‌افزايد عليرغم اينکه تعداد زيادي از عالمان ديني فراماسون هستند ولي روشن است که مسيحيت به لحاظ ساختاري با فرقه فراماسوني در تضاد است. وي در ادامه مي‌گويد: فراماسون‌ها مسيحياني را که فراماسون نيستند وحشي و احمق خطاب مي‌کنند. واتيکان هم که کاملا مخالف فراماسوني است. در سال 1983 در بيانيه واتيکان گفته شد که مومناني که وارد فرقه فراماسوني مي‌شوند مرتکب گناه بزرگي شده‌اند. "هاگ کارتوينگ " يکي از مقامات ارشد کليساي اسکاتلند نيز در بيانيه ماه مي 1986 تاکيد کرد نظام فراماسوني کار تاريکي‌ها است و افرادي را که وارد اين فرقه مي‌شوند، به سوي بت‌پرستي کشانده و اين تشکل را در نهاد آنها امري طبيعي جلوه مي‌دهند.

فراماسون‌ها نيازي به ايمان ندارند

مارتين شورت با تاکيد بر اينکه فراماسون‌ها در کشوري که در آن زندگي مي‌کنند به ايماني سازمان يافته بر اساس دين رايج در آن کشور نيازي ندارند، در ادامه مي‌گويد: عباراتي نظير "اي هستي بزرگ " که در آيين‌هاي فراماسوني بکار برده مي‌شود به چه معناست؟ فراماسون‌ها به هيچ دين سازمان يافته‌اي نياز ندارند. تنها چيزي که آنها احتياج دارند، اعتقاد به قدرتي جهاني پيش برنده است. هيچ چيزي وجود ندارد که يک فراماسون را از عبادت به خدايي خوب و يا شيطاني منع کند. يک فراماسون مي‌تواند معتقد باشد که فرقي بين شيطان و خدا وجود ندارد.

فراماسوني مانع از ارتجاع فرقه‌اي مي شود!

مارتين شورت با يادآوري اين مطلب که نويسندگان طرفدار فراماسون‌ها با تخريب بي پروا و گستاخانه اعتقادات بعضا فراماسوني را به عنوان يک دين معرفي مي‌کنند، در ادامه چنين مي‌افزايد: "فورت نيوتن " راهب باپتيست مي‌گويد: فراماسوني يک معبد است. به جاي انتقاد از فراماسوني بايد شکرگزار باشيم که فراماسوني مانع ارتجاع فرقه‌اي شده است. "جي‌اس‌ام وارد " هم مي‌گويد: فراماسوني را نامزد پذيرفته شدن به صورت يک دين مي‌بينم و با جرات هر چه تمام اعلام مي‌کنم که فراماسوني يک دين است. واعظ اعظم فراماسون‌هاي انگليس هم مي‌گويد: بله، فراماسوني يک دين است. فراماسوني آنچه را که بايد يک دين دارا باشد، اعتقاد به يک هستي بزرگ و مسئوليت‌هاي آن، تقدس و وجود يک سيستم عبادي و ساير ويژگي هاي لازم را دارا اس

:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: فراماسون ها اعتقادي به خدا و خالق هستي ندارند ,



فراماسون چیست، کیست؟ (آیا جنبش سبز فراماسون است؟)
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1573
نویسنده : امير محمدي

 فراماسون چیست، کیست؟ فراماسون یعنی یعنی بنای آزاد. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونها باشد لژ می نامند. فراماسونری،یك تشكیلات مخفی است كه در سطحی جهانی‏ و با عمق و دامنه بسیار وسیعی در بسیاری مسائل سیاسی و اقتصادی‏ و فرهنگی دخالت و اعمال نظر می‏نماید و در بسیاری از رویدادهای‏ عمده تاریخ نقش مؤثری داشته و دارد.فراماسونها معمولا اعضاء خود را از بین افراد سرشناس و ذی‏نفوذ جوامع انتخاب می کنند. بزرگترین اهداف گروه ماسونی این است که جامعه را برای حکومت جهانی ضد مسیح(دجال) یا فرعون جدید آماده کنند. سه مركز اصلی فراماسونی(در پاریس،لندن و آمریكا) فرماندهی اصلی همه لژهای تابعه را در كشورها و شهرهای جهان به‏ عهده دارند كه در عین حال نقش سازماندهی و هماهنگی را نیز ایفا می‏كنند. جرج‏ واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریكا و بسیاری از رؤسای جمهور دیگر آن كشور تا امروز،ادوارد هفتم پادشاه انگلیس و بسیاری از گردانندگان انقلاب كبیر فرانسه از قبیل منتسكیو و روبسپیر و مارا و دانتون و...و قبل از آنها علماء و هنرمندان در فرانسه مثل مولیر و اصحاب دایرةالمعارف و...و بسیار افراد سرشناس دیگر از اعضاء مشهور فراماسونی هستند. فراماسونری قطعا از اذناب و وابستگان صهیونیسم بین‏الملل و در جهت منافع و مطامع آن است. فراماسون آن ها قابیل ارادت خاصی دارند در حالی که او را سر دسته ی شیطان پرستی می توان نامید. منشا فراماسون ها از مصر باستان است. خطرناكترین جمعیتهای زیرزمینی كه به منظور درهم‏ ریختن اركان اسلام و خدمت به اهداف یهود تشكیل شده،همان‏ تشكیلات ماسونی است. بزرگترین دشمن ماسون ها در جهان ایران است. این مسئله را اینطور می توان توجیه کرد که چون آمریکا کشوری ماسونی است و بزرگترین دشمنش ایران است. لازم به ذکر است بهائیان نیز فراماسون هستند و روابط صمیمانه ای با اسرائیل و یهود دارند. جمعیتهای ماسونی را هدف معینی جز خدمت به صهیونیسم‏ جهانی و تأمین و تسلط آنان بر جهان نیست.محفل ماسونی بریتانیا اهداف خود را در امور ذیل مشخص گردانید:
1-حفاظت كامل از یهودیت کامالا ( دین یهودیت بعد از جنگ های صلیبی دچار انحراف شد. نام این دین، کامالا گذاشته شد. این تفکر جدید کاملا بطور کامل در مسیحیت نفوذ کرد و آنها را نیز تغییر داد. شاید کامالا باعث ایجاد فراماسونی جدید شد.) 2-جنگ با ادیان 3-پراكندن روح‏ الحاد و فكر اباحیت بین ملتها(منظور از اباحیت،آزادی جنسی است‏ بین هر زن و هر مرد)
هدف ماسونیسم:با تشكیل این حزب سعی می‏شود سایر ادیان،اخلاق دولتها و ملتها را از جانب یهود ریشه‏كن سازند...ایده‏ اعضاء بر حسب نوشته‏های كتاب«الخطب الاربع»چنین است:عقاید و رموز و اشارات ما به لغت مصری فرعونی است كه به وسیله‏ بنی‏اسرائیل به ما ارث رسیده است...هدف حزب:حزب ماسونی نباید قانع به یك یا دو یا سه دولت باشد؛بلكه سلطه‏اش باید جهان را در بر گیرد و برای نیل به این هدف،اولین مرحله،نابودی ادیان و علماء روحانی است كه از بزرگترین و خطرناكترین دشمنان ما محسوب‏ می‏شوند...باید بزرگترین دشمن بشریت را كه«دین»نام دارد محو و نابود سازیم».افراد حزب ماسونی نباید معتقد به هیچ دینی باشد مگر در صورت ظاهر آن هم برای فریب مردم. در ضمن باید یادآور شد که فراماسون ها نیز برای ورود به اسلام و از بین بردن آن گروه مخصوصی تشکیل داده بودند. این گروه قبل از بعثت پیامبر شروع به فعالیت کرده است. حتی شاید افرادی یهودی که به دنبال پیامبر بودند همین افراد باشند. این افراد درصدد ترور پیامبر بودند. نام این گروه shriner است و به اختصار(A.A.O.N.M.S) نامیده می شوند. از علامت های این گروه « ماه و ستاره » ، « کلاه عثمانی » و « شمشیر عربی » را می توان نام برد.عقاید ماسون ها: 1-بزرگداشت شیطان و نماد های شیطانی 2- زن و مرد اول، خالق نسل انسان ها و مقام نیمه خدایی دارند. 3- اعتقاد به آداب رسوم مصر باستان 4- اعتقاد امونیسم و  ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به فراماده و روح و فرشته ... 5- خدا را قبول ندارند و برای تعریف خدا این گونه نظر می دهند:« خداوندی که همه چیز را آفریده محققا همان انرژی است.»نماد ها فراماسون:1- چشم جهان بین 2- پرگار گونیا 3- ستاره ی پنج گوش (ستاره ی باهومت) 4- چمچمه و استخوان 5- عدد 666( علامت شیطان پرستان) یا FFF  و عدد 13 و عدد 33  6- ستاره شش گوش( قوی ترین علامت شیطان پرستان )از روسای جمهور آمریکاین که فراماسون بودند می توان نام برد جرج واشینگتون، کلینتون، جانسون، ریگان، جرج بوش پدر و پسر هستند. و سه رئیس جمهوری که به علت مخالفت با فراماسون تدرور  شدند می توان کندی را نام برد.« نظم نوین جهانی» این جمله یکی از اساسی ترین اهداف آمریکا است. این جمله معروف در پایین عکس هرم گیسا نوشته شده است. این جمله با بی حیایی تمام در بیشتر سخنرانی های روئسای جمهور آمریکا مطرح می شود. اما مسئله اینجاست! این جمله به زمان « ویز هابت دوم » (فراماسونی اشراقی) بر می گردد و جمله ی کامل آن چنین است:« نظم نوین جهانی و حکومت آن باید تشکیل گردد آنگاه ضد مسیح بر آن حکومت خواهد کرد.»

 

، بعضی از نامه های رد و بدل شده بین مقامات اسرائیل و آمریکا شده است حاوی

 

علامات ماسونی است. شهر ایلات در اسرائیل چندین نماد ماسونی دارد. ساختمان دادگاه عالی اسرائیل دارای علامات ماسونی است دلار آمریکا پر از علامت های صهیونیستی و ماسونی است مثل: عکس جورج واشینگتون، ستاره ی شش گوش و پنچ گوش، حرف ماسون به رمزی درج شده، عقاب 13 پر، چشم جهان بین و اهرام مصر. پرچم آمریکا نیز از این علائم برخور دار است، 13 نوار قرمز. به عدد 33 در جه نیز علاقه ی بیشتری دارند. بیشتر جنگ ها و در گیری ها ی آن ها با کشور های واقع در 33 درجه ی جغرافیایی است؛ ایران، لبنان، سوریه، عراق. جنگ 33 روزه لبنان در مدار 33 درجه. قتل کندی در شهر دالاس در 33 درجه جغرافیایی، انفجار بمب اتمی در شهر هیروشیما و ناکازاکی در 33 درجه ی جغرافیایی.برای اطلاعات بیشتر به سایت هایما زیر مراجعه کنید

www.alvadossadegh.ir

با توجه به مطالب ذكر شده در جملات فوق، می توان دریافت كه جنبش سبز كه برنامه های خود را با هدایت و حمایت كشورهای ماسونی انجام می دهد، یك جنبش ماسونی می باشد. ارتباط جنبش سبز با كشورهای ماسونی، یك ارتباط تنگاتنگ و غیر قابل انكار می باشد. چرا كه اخبار و اطلاعات مربوط به این جنبش و هماهنگی تظاهرات فتنه آمیز این جنبش، از طسریق رسانه های وابسته به كشورهای ماسونی همچون BBC, CNN, VOA و ... انجام می گیرد و تعدادی از رهبران اپوزیسیون همچون اكبر گنجی، عطاالله مهاجرانی، عبدالكریم سروش و ... نیز به كشورهای ماسونی پناهنده شده اند. از سوی دیگر، هر حركت تخریبی این جنبش فاسد، توسط رهبران كشورهای ماسونی مورد تقدیر و حمایت قرار می گیرد. از سوی این كشورها بودجه های میلیاردی برای این جنبش در نظر گرفته می شود و سران فراری این فتنه در آغوش كشورهای ماسونی پناهنده می شوند. ختم كلام اینكه این جریان به صورت جدی از سوی كشورهای ماسونی هدایت و حمایت می شود. بنابراین مطابق گفته های خود فراماسون ها، این جنبش به واسطه ی حمایت از سوی فراماسونری جهانی، % 100 یك جنبش ماسونی می باشد.


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: فراماسون چیست , کیست؟ (آیا جنبش سبز فراماسون است؟) ,



٣- فرقه اینسیان در دین یهودیت
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1656
نویسنده : امير محمدي

 ٣- فرقه اینسیان در دین یهودیت

فرقه یهودى با گرایش عرفانى که فرآورده دوران تهیدستی و فلاکت و اسارت یهود است.


این فرقه مانند کمونیست ها علیه مالکیت خصوصى شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند.

کسان این فرقه هیچگونه مالکیت خصوصى نداشتند و به گونه جمعى زندگى مى کردند. براى آنان دوست و بیگانه یکى بود و با همه برادر و برابر بودند. آنان در اغذیه و امتعه شریک بودند. آنان هر گونه سیستم اقتصادى - تجارى را که منجر به تکاثر و اشرافیت و زراندوزى مى شد، بازداشته ساخته بودند. آنان به نظام برده دارى عاصى بودند، و خود برده نداشتند و برده فروشى را حرام کرده بودند. آنان همچنین ساختن جنگ افزار و آلات جنگى را حرام کرده بودند.

به راستی این فرقه در تحقق دادگری کوشش فراوان داشته اند. مورخان یهودى از این فرقه با اعجاب و تحسین یاد کرده اند. فلیسین شاله فرانسوى این فرقه را اشتراکى مذهب مى داند که در سده دوم ق.م. حضور داشته و بنیاد گذار آن را یوسف و قیلون یهودى معرفى مى کند. این فرقه در همان سان عابد و پارسا و اهل ریاضت و انزوار بوده اند و در برابر اجراى مراسم و احکام دین موسى سخت پابرجا بوده اند. آنها ترک جهان کرده بودند و بیشتر در کوهها و غارها بسر مى بردند و کارى جز پرستش و زهد ورزى نداشتند. در زندگى اجتماعى به یک معاش جمعى قائل بودند و اموال خود را از آن عموم مى دانستند. غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاکى و توبه از گناه شمرده مى شد و در میان آنن معمول بود.

جان ناس مى گوید: اسن ها در بیشتر نقاط فلسطین وجود داشته اند. این فرقه که از مردم جامعه دورى گزیده و ارک دنیا بودند، اوقات خود را به پرستش و گوشه گیری و روزه و نماز گذرانیده و به انتظار پیدایش حضرت مسیح نشسته بودند. آداب شریعت موسى را بجا آورده، از جنگ و کشمکش خوددارى مى کردند. مردم را به شکیبایى دعوت مى کردند. این فرقه در سده دوم ق.م. به پیدایش رسیدند و به کشاورزی و صنعت گذران زندگی مى کرده اند. در زندگى اجتماعى نوعى روش اشتراکى داشتند. اموال خود را از آن عموم مردم مى دانستند. این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت مى دانستند که فرشته تاریکى بر آنان حکومت مى کند. گویا باورها این فرقه از باورها زرتشتیان اقتباس شده بود. این فرقه در سال ۶۸ میلادى در کشتار یهودیان از میان رفتند.


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: ٣- فرقه اینسیان در دین یهودیت ,



٢- فرقه صدوقیان در دین یهودیت
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1784
نویسنده : امير محمدي

منسوب به یکى از روحانیون یهود به نام صدوق.

این فرقه را روشنفکران و یونانى گرایان پایه ریزی کردند. آنان منکر رستاخیز و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمى و عقلى دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت موسی باور داشت و پیامبران و کتاب ها دیگر به جز تورات را قبول نداشت.

از تورات تنها اسفار پنجگانه را قبول داشتند. این فرقه به بقاى روح و جهان رستاخیز باور نداشت. و همین جهان را دار ثواب و عقاب مى دانستند. آنان به خداوند باور داشتند و به معبد نیز مى رفتند. این گروه در سال هفتاد میلادى و پس از ویرانى اورشلیم، بکلى از میان رفت.

عوام یهودى این فرقه روشنفکر را مرتد و بیرون از دین مى شمردند. در عهد جدید یعنى اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است. بنا به مندرجات انجیل، همزمان زادروز (مسیح علیه السلام)، میان دو فرقه فریسى و صدوقى اختلاف شدید رخ دارد.

صدوقیان در اقلیت بودند و پس، مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و کشمکش بودند. (قیافا) کاهن بزرگ یهودیان فریسى به قتل عیسى فرمان و فتوى داد و آن حضرت را مرتد نامید:
(پس "یهودا" یکى از یاران عیسى که مکان اختفاى او را مى دانست چون که عیسى در آنجا با شاگردان خود بارها گفتگو کرده بود، لشکریان و خادمان از نزد رؤ ساى کاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند.)

و نیز آمده است که :
 (کاهنان فریسى همیشه با حضرت عیسى (علیه السلام ) گفتمان کردند، به او تهمت زنا مى زدند و به او اهانت و آزار مى رساندند.)

تعصّب و اختلافات فریسى و صدوقى مایه از میان رفتن یگانگی سیاسى و مذهبى تیره یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسى مسیح همانندی دارد.


قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: ٢- فرقه صدوقیان در دین یهودیت ,



١- فرقه فریسیان در دین یهودیت
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1693
نویسنده : امير محمدي

فریسیان به معناى "جدا شوندگان" هست، فرقه فریسیان در زمانه مکابیان پیدا شدند.

 

این فرقه که بخش بزرگى از کاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانى زدگى ایستادگى کردند و در برابر اجراى بى چون و چراى شریعت موسى پافشاری ورزیدند. این فرقه به رستاخیز و روز رستاخیز باور داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود مى دانستند. آنان فرقه سنت گراى یهود بودند که به اصول و فروع مکتوب و منقول موسى و پیامبران بنى اسرائیل سخت باور داشتند. نفوذ این فرقه مذهبى یهود تا (سال ۱۳۵ میلادى) ادامه داشت. روحانیون این فرقه سخت کوشش ‍ داشتند تا یهودیان را از گرایش به باورها فلسفى بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبى را نمى پذیرفتند.


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: ١- فرقه فریسیان در دین یهودیت ,



نقد و بررسی یهودیت
نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
بازدید : 1650
نویسنده : امير محمدي

حث بر سر این که نقش یهودیان و اسراییل در وادار کردن دولت آمریکا در حمله به عراق به چه میزان بوده است، در آمریکا بالا گرفته است. نویسنده در جمع بندى نهایى، بر نقش عناصر یهودى فعال در دولت آمریکا و لابى یهود، در جنگ آمریکا علیه عراق پافشاری مى کند.

«بوش» در ظاهر رییس جمهور، «دیک چنى» معاونش، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع، «کالین پاول» وزیر خارجه، و «کاندولیزا رایس» مشاور امنیت ملى سیاست خارجى ایالات متحده را اداره مى کنند و مسؤولیت جنگ در عراق بر دوش آنان است. ولى بوش و دستیارانش ـ که مسیحیانى سفید یا سیاه هستند ـ به نوعى متهم هستند که تحت تأثیر مشاورانى یهودى که کاملا وابسته به اسراییل هستند و به جاى آمریکا بر اسراییل تکیه مى کنند، به صدام حمله کرده اند.

 ادعاى وجود یک شبکه یهودى در پشت پرده جنگ، که در هفته هاى گذشته از سوى برخى سیاستمداران و نویسندگان در میان نهاده شده است، مایه اتهام متقابل یهودستیزى از سوى برخى سازمان هاى یهودى برجسته به آنان شده است. جیمز موران نماینده ویرجینیا در مجلس نمایندگان ایالات متحده، مقام خود را در رهبرى دموکرات ها پس از پشتیبانی از این که «جامعه یهود» مسؤول جنگ است، از دست داد. سناتور پیشین، گرى هارت (از کلرادو) که خواهان شرکت در انتخابات ریاست جمهورى است، با در میان گذاشتن مسأله وابستگى چندگانه، به بسیارى از یهودیان اهانت کرد. روزنامه نگاران از رابرت نواک گرفته تا جورج آن گیر، ادعاى مشابهى را در میان نهاده اند در همان سان که مخالفان دست چپى و مجلات لیبرال مانند ملت و جمهورى نو نیز پیروى کردند.

 در تظاهرات ضد جنگ در سان فرانسیسکو شعرى (به کنایه) خوانده شد: «من مى خواهم که تو براى اسراییل کشته شوى، اى سرباز مسیحى پیش به سوى جلو!»

این اظهارات که دولت بوش به تأیید مشاوران یهودى در حال آغاز جنگ به سود اسراییل است، مایه اشکال در گردهمایی سالانه کمیته فعالیت هاى سیاسى آمریکا ـ اسراییل شد. این کمیته قوى ترین گروه لابى پیرو اسراییل در آمریکا است.

 در سال 1996، نتانیاهو به نام نخستین وزیر حزب لیکود به قدرت رسید. هشت رهبر یهودى نومحافظه کار، یک یادداشت 6 صفحه اى براى او فرستادند که حکومتى تهاجمى را تصویر مى کرد. در ابتداى این دستورکار ها، سرنگونى صدام بود.

 رالف گرین، نماینده لوییس ویلاکى در این گردهمایی گفت: «تاریخ نشان داده است که در مواقع چالش و هنگامى که اختلاف آرای هست، احساسات ضدیهودى تحریک مى شود، ما مى دانیم که در این کشور (ایالات متحده) گروه هایى هستند که یهودیان را دوست ندارند، اسراییل را نمى خواهند و مى خواهند که ما را بسوزانند.»

کوییپد جرالد چستر، نماینده مینپولیس در این گردهمایی گفت: «بوش، چنى و رامسفلد هر سه پروتستان هستند، پس آیا باید مدعى شد که یک گروهک پشت پرده پروتستان مسؤول جنگ هستد؟»

رابى الایزر موسکین، نماینده لوس آنجلس در گردهمایی گفت: «آمریکا هرگز براى پشتیبانی از اسراییل سرباز گسیل نداشته است، حتى هنگامى که اسراییل آشکارا در جنگ شرکت داشت. این سخنان کاملا یهودستیزى است. آمریکا براى اسراییل به جنگ نرفته است.».

 هر چند این مباحث در سطحى پایین تر از مباحث اجتماعى روی داده است، ولی بحث بر سر نقش اسراییل در جنگ و پیروان آن به بیش از یک گروه چریکى سرایت یافته است. این بحث، مایه شکاف عمیقى در میان یهودیان آمریکا شده است که بسیارى از آن ها لیبرال دموکرات هستند و به فعالیت هاى نظامى گذشته آمریکا اعتراض کرده بودند. هم چنین این مباحث، نشان از شکاف میان جمهورى خواهان سنتىِ محافظه کار که خواهان نبود دخالت آمریکا در جهان هستند و محافظه کاران نو که نخست در دولت ریگان بر سر کار آمدند و اکنون در دوره بوش و به ویژه پس از 11 سپتامبر بیشتر قدرت مى یابند، داشت.

بیل کلر از نویسندگان نیویورک تایمز مى نویسد: «عقیده به نقش اسراییل در جنگ، قوى تر و گسترده تر از آن چه که فکر مى شد است. این امر آثار فراوانى در سیاست داخلى ما دارد و مانند بسیارى از دیدگاه هاى شبهه ناک از یک واقعیت عینى ناشى مى شود، آرى اسراییل بخشى از این داستان است.».

 در مراکز این مباحث، چند یهودى قرار دارند: ریچارد پرل، پل ولفویتس، داگلاس فیث، الیون آبرم و دیوید ورمسر، همه این ها به مدتى طولانى رهبرى محافظه کارى جدید را بر دوش داشته اند که در زمان ریگان با این باور که آمریکا باید با تهاجم با شوروى رویارویی کند، شکل گرفت و در سال هاى گذشته، هدف خود را به اسلام رادیکال تغییر دادند.

بیل کلر از نویسندگان نیویورک تایمز مى نویسد: «عقیده به نقش اسراییل در جنگ، قوى تر و گسترده تر از آن چه که فکر مى شد، است. این امر آثار فراوانى در سیاست داخلى ما دارد و مانند بسیارى از دیدگاه هاى شبهه ناک از یک واقعیت عینى ناشى مى شود.

همه این شخصیت هاى کلیدى، مقام هایى بالا در دولت بوش دارند: در پنتاگون، در وزارت خارجه، در کاخ سفید و نیز هم چنین پرل، در دفتر سیاست دفاعى و گروهى اثرگذار از مشاوران پنتاگون هستند. بسیارى از دست یاران بحث برانگیز بوش، پیروان سرسخت حزب محافظه کار لیکود در اسراییل هستند که اکنون آریل شارون نخستوزیر اسراییل، رهبرى آن را بر دوش دارد و بسیارى نیز در گذشته با حزب لیکود یا کمپانى هاى اسرائیلى پیوسته بوده اند.

ریچارد پرل، که رییس دفتر سیاست دفاعى بود، پس از آن که سیمور هرش از نویسندگان نیویورک تایمز ادعا کرد که یک شرکت سرمایه گذارى که پول در آن نقش مدیریتى دارد از جنگ سود مى برد، از ریاست این دفتر کناره گیری کرد، ولى به نام یک عضو در آن باقى ماند.

بوش در انتخابات ریاست جمهورى علیه سیاست خارجى کلینتون در دخالت در هائیتى و سومالى و کوزوو تبلیغ کرد و برابر ریشه هاى محافظه کارى خود با این باور که آمریکا نمى تواند پلیس جهان باشد، عقایدى شبه انزواگرا را مطرح مى کرد، ولى پس از 11 سپتامبر لحن او دگرگون شد. در ژانویه 2002 ایران و عراق و کره شمالى را به نام محور شرارت مطرح نمود و شش ماه پس از تغییر رژیم بغداد سخن گفت. در فوریه، او از مزایاى گسترش دموکراسى در خاورمیانه سخن گفت. او مدعى شد که در یک عراق آزاد با اهداى امید و گسترش به میلیون ها نفر مى توان قدرت آزادى را در تغییر یک منطقه مهم نشان داد. او گفت: سرنگونى صدام این زنگ خطر را براى رژیم هاى دیگر به صدا در مى آورد که پشتیبانی از تروریسم از سوى ما تحمل نخواهد شد.

سخنان بوش در اهداى دموکراسى با سرنیزه و نشان دادن زور به حکومت هاى عرب، بازتاب لحن حزب لیکود و پیروان محافظه کار نوى آن در آمریکا است.

در سال 1996، نتانیاهو به نام نخستوزیر حزب لیکود به قدرت رسید. هشت رهبر یهودى نومحافظه کار، یک یادداشت 6 صفحه اى براى او فرستادند که حکومتى تهاجمى را تصویر مى کرد. در ابتداى این دستورکار ها، سرنگونى صدام بود و جایگزینى او با یک پادشاه تحت نفوذ اردن. این رهبران نومحافظه کار، خطوط کلى دیدگاه دومینو را طراحى کرده بودند که برابر آن حکومت هاى سوریه و دیگر کشورهاى عربى، یکى پس از دیگرى سقوط خواهند کرد که همه این ها پس از خلع صدام خواهد بود. آن ها از عرفات خواستند که از پیمان نامه صلح اسلو بیرون شود و از توافق با فلسطینى ها خوددارى کند. رهبرى نویسندگان این یادداشت 6 صفحه اى را پرل بر دوش داشت. دیگر امضاکنندگان این یادداشت فیث، (معاون وزیر دفاع فعلى) و وارمسر (مشاور جان بولتن معاون وزیر خارجه فعلى) بودند

سخنان بوش در اهداى دموکراسى با سرنیزه و نشان دادن زور به حکومت هاى عرب، بازتاب لحن حزب لیکود و پیروان محافظه کار نوى آن در آمریکا است.
فورددونر ـ استاد دانشگاه شیکاگو و پروفسور تاریخ خاور نزدیک ـ اظهار مى کرد که از شدت همانندی دستورکار هاى پیشِ روى سیاست خارجى بوش و محتواى یادداشت یادشده شگفت زده شده است. او بازگو مى دارد که یک رابطه طبیعى در این میان هست. کسان دلخواه در دولت بوش بر دیگران تفوق یافته اند و سیاست هاى خود را در خاورمیانه، اجبارى کرده اند.

جان کولبرت یکى از 8 نفرى که یادداشت 1996 به نتانیاهو را امضا کرده است، اکنون مدیر ارتباطات مؤسسه مطالعات امنیت ملى یهودیان است که یکى از نهادهاى فکرى اثرگذار (Thinktank) در واشنگتن مى باشد.

کولبرت این باور را که پیروان یهودى حزب لیکود ایالات متحده را به جنگ کشانده اند، خنده دار توصیف مى کند و مى گوید: «یادداشت یادشده تنها بازگو آرمان هایى بود که سیاست آینده اسراییل باید آن گونه باشد که از دید کسانى که در این سو بودند، به سادگى نوشته شده بود و من معتقد نیستم که این یادداشت یک طرح عملیاتى بوده و به ویژه این که این یادداشت براى دولت آمریکا نوشته نشده بود.»

روبرت لوئنبرگ به نام شخص دیگرى که یادداشت را امضا کرده است، مى گوید: «کل آن یادداشت درباره برکنار کردن حاکمان عرب بود، این چیزى است که مردم درباره آن یادداشت مى گویند، ولى آن چه به نظر مى رسد نادیده انگاشته شده، این است که قرار نبود ایالات متحده این کار را انجام دهد، بلکه برابر یادداشت قرار بود اسراییل چنین کارى را انجام دهد».

 


:: موضوعات مرتبط: يهوديت را بهتر بشناسيم , ,
:: برچسب‌ها: نقد و بررسی یهودیت ,



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد